رمان ترومای عشق | پرنیا امیری کاربر انجمن نودهشتیا
نام رمان: ترومای عشق
نام نویسنده: پرنیا امیری| کاربر انجمن نود و هشتیا
ژانر: عاشقانه، اجتماعی.
ساعات پارت گذاری: نامعلوم.
هدف از نوشتن: گاهی وقت ها نیاز داریم زمانی بگذاریم برای خواندن و شنیدن نوشته هایی که شاید زندگیمان را متحول کنند، شاید راهی برای شاد بودنمون پیدا کردیم، گاهی باید وقت بگذاریم و فکر کنیم.
مقدمه: نمیدونم کجام، نمیدونم چیم و نمیدونم با بدنم چیکار کنم، فقط میدونم میخوام انقدر نباشم که واقعا از بین برم؛ چون هر روز به موریانههایی فکر میکنم که آهسته و آروم گوشههای خیالم رو میجوند، کاش تا بیخیال نشدم همه چیز درست بشه.
خلاصه: دختری که میگفت: « گاهی گذشت میکنم، گاهی گذر، معنی این دو تا فرق میکنه، بخشیدن دیگران دلیل ضعیف بودن من نیست، اونها رو میبخشم؛ چون اونقدر قوی هستم که میدونم آدمها اشتباه میکنن. » نمیتونه اون رو ببخشه، با تمام تلاشی که میکنه بخشیدن اون رو بلد نیست و تنها کسی که به اون بخشیدن رو یاد میده، کسی نیست جز یک دیونه! آره عجیبه؛ اما بعضی وقتها دیونهها بیشتر از عاقلها میفهمند، حقیقت برای هر دو مشخص میشه، دیونهای که عاقل میشه و عاقلی که باور میکنه، چیزی به نام عشق رو، عشقی که با تعریف اون فرق داشت.
بخشی از رمان:
مینویسم به امید دیدار، نه فقط برای او، برای همه این را مینویسم. آخر نامههایم، نوشتههایم و گفتههایم از خداحافظ بدم میآید. یک طور غریبی است، با اینکه یعنی خدا نگهدارت باشد؛ اما برای من بغض دارد. بغضی که یاداور دست هایست که دیگر لمسش نمیکنم، صورتی که دیگر نمیبوسمش و حتی نامههایی که دیگر نوشته نمیشود؛ پس به جایش مینویسم به امید دیدار.
پیش خودم میگویم زمین گرد است، کوه که قسمتش نشد به کوه برسد؛ ولی لااقل آدم به آدم می رسد. خودم را اینطور خر میکنم، هر کسی خودش را یک طوری خر میکند و من اینطور. دلم گرم میشود که شاید یک روزی توی خیابان تنهمان به هم بخورد، توی مترو صندلیام را بهش تعارف کنم یا حتی کنار میله اتوبوس چشممان در چشم هم قفل شد، کسی چه می داند! برای او هم همین را نوشتم، خندید و گفت:
- امیدوارم؛ ولی میدانی که من اینجا و تو آنجا...
و در نامه بعدی گفت:
- یک شهاب سنگ دارد به سمت زمین میآید، احتمال این که از جو رد شود، تکه تکه نشود و درست بیاید و بیفتد روی خانه ما و ما هم در خانه باشیم و کسی نمیرد، بیشتر از آن است که ما روزی همدیگر را ببینیم.